حبیب زرگرپور مستر من مایا

مردی از جنس ذرات حبیب زرگرپور از همان زمان دریافته بود که دنیای گرافیک کامپیوتری به زودی چنان پیشرفتی خواهد داشت که کاربردش بسیار وسیع خواهد شد . او در سال 1988 م در پاسادانا (Pasadena) در ایالت کالیفرنیا (California) در کالج آرت سنتر (Art Center College of Design) شروع به تحصیل در رشته طراحی صنعتی کرد و مدرک خود را در سال 1992 از این دانشگاه اخذ نمود .
تجربیات او در زمینه گرافیک کامپیوتری او را بر آن داشت تا به یادگیری برنامه سه بعدی مایا (MAYA) که در آن زمان متعلق به شرکت Alias بود بپردازد تا بتواند طرح های خود را به صورت مدل سه بعدی در آورد و انیمیت(animate) کند .
ورود او به دنیای فیلم سازی در سال 1990 م شکل گرفت . در تابستان این سال یکی از دوستان حبیب به نام دنا تروجیلو (Donna Trujillo) از او خواست تا در مصاحبه و تست طراحی در طول یک شب برای گرفتن یک شغل او را همراهی کند و او نیز پذیرفت . حبیب و خانم دنا تمام شب را مشغول طراحی بودند و زمانی که صبح شد تمام دیوار اتاق کارشان را از طرح های گوناگون پر کرده بودند ، و این چنین شد که این دو برای ساخت فیلم ماجراهایی در شهر دایناسورها (Adventures in Dinosaur City ) استخدام شدند .کار آنها طراحی قطارها ، ساختمان ها و همچنین استخوان های ما قبل تاریخ بود و این گونه بود که حبیب زرگرپور به دنیای فیلم سازی راه یافت . نهایتاً آنها توانستند در مدت پنج ماه 58 Shots CG Effect را توليد كنند واين كار توسط يك تيم سه نفره شكل گرفت . در واقع در مجمع اين 58 شات چيزي بالغ بر 3 دقيقه و نيم ‍CGI كه در آن زمان يك ركورد محسوب مي شد.

1342 پسری به نام حبیب در شهر تهران متولد شد . حبیب در رشته مکانیک در دانشگاه بریتیش کلمبیا ( British Columbia) در شهر ونکور کانادا تحصیل کرده و فارغ التحصیل شده است . اما ورود او به دنیا گرافیک کامپیوتری با یک اتفاق ساده بود . در سال 1985 میلادی برادر حبیب یعنی سهیل که برای یک شرکت گرافیکی با نام ورتیگو (Vertigo) در ونکور کار می کرد ، حبیب برای کمک به برادرش یک ماشین اسپرت قرمز رنگ طراحی کرد که برادرش آن را به یک مدل سه بعدی تبدیل کرد . از قضا این مدل که از روی طرح حبیب ساخته شده بود در نمایشگاه سیگ گراف در سال 1987 م (siggraph87) به نمایش در آمد و همین موضوع باعث شد که علاقه حبیب به گرافیک کامپیوتری چند برابر شود .

در سال 1992 م حبيب به شركت ILM (Industrial Light & Magic) پيوست . اين شركت يكي از زير شاخه هاي شركت بزرگ جورج لوكاس فيلم ساز خالق فيلم هاي سه بعدي يعني لوكاس فيلم (Lucas Film Ltd.) است . شركت ILM در زمينه جلوه هاي بصري فعاليت مي كند. اولين پروژه حبيب در شركت ILM فيلم مشهور ماسك ( The Mask ) بود كه كار بر روي آن در سال 1993 م آغاز شد و در يك سال بعد به روي پرده نقره اي سينماها رفت. حبيب خيلي زود توانست براي خود اعتبار و جايگاه خاصي ايجاد كند. او با تركيب علوم مهندسي و هنر ( با توجه به رشته هاي تحصيلي او كه مكانيك و طراحي صنعتي بود ) توانست خيلي سريع در كار خود پيشرفت كند . او به علت ساختن ابري سبز رنگ از گازهاي مضر در يكي از صحنه هاي اصلي ماسك لقب مرد ذرات (Particle man ) را به خود اختصاص داد، چرا كه اين ابر يك CG بود كه از ميليون ها ذره (Particle ) كوچك سه بعدي تشكيل شده بود . او خيلي زود توانست موقعيت خود را تغيير دهد و از تكنيكال دايركتور ( Technical Director ) به سينيور تكنيكال دايركتور ( Senior Technical Direc tor ) ارتقاء يابد .

يكي از دلايل اين انتخاب ، كار بسیار عالی در خلق صحنه های اصلی فیلم و ادامه موفقیت او در استفاده فوق العاده ذرات ( Particle ) بود . دیگر کاندیداهای کسب جایزه اسکار فیلم های قلب اژدها ( Dragon Heart ) و روز استقلال ( Independence day ) بودند که در نهایت این جایزه به روز استقلال رسید . ولی جایزه گلدن گلاب بهترین جلوه های ویژه را از آن خود کرد .

در سال 1997 م فیلم اسپاون ( Spawn ) به روی پرده نقره ای رفت که زرگر پور در ساخت آن سهم عمده ای داشت و یکی از کارهای معوفش در این فیلم شنل اسپاون بود . اوکارش را با ساخت فیلم چشمان مار( Snake Eyes ) در سال 1998 ادامه داد. در این فیلم در سکانس پایانی او طوفانی خلق کرد که کاملاً به صورت CG بود ، اما متاسفانه به دلایلی این صحنه از نسخه نهایی فیلم حذف شد. کار بعدی او اپیزودی از جنگ ستارگان ( Star War_ Episode 1 : The Phantom Menace ) بود که در سال 1999 م در سینما ها نمایش داده شد ، اما سال 2000 م اوج کار او در ILM بود، چرا که یک بار دیگر برای فیلم طوفان کامل ( The Perfect Strom ) نامزد نهایی اسکار بهترین جلوه های ویژه شد . این بار نیز همان تیم چهار نفره سال 1996 م کار ساخت جلوه های ویژه این فیلم را بر عهده داشتند البته با این تفاوت که والت کنتی ( Walt Conti ) جایگزین لابونتا شده بود . دیگر کاندیداهای کسب اسکار فیلم های مرد نامرئی ( Hollow Man ) و گلادیاتور ( Gladiator ) بودند که در نهایت این جایزه به گلادیاتور رسید .ولی باز هم جایزه گلدن گلاب بهترین جلوه های ویژه را از آن خود کرد . بار دیگر اصلی ترین دلیل این انتخاب موفقیت بی نظیر حبیب زرگرپور در خلق جلوه های ویژه بسیار زیبا و خیره کننده بود. بنا به گفته حبیب یکی از سخت ترین کارها در جلوه های ویژه کامپیوتری ، بازسازی آب است و این سختی در فیلم طوفان کامل چند ده برابر شده بود ، چراکه این نکته با طوفان دریایی ترکیب شده بود . حبیب در این فیلم موج های خوشان 25 متری گرفته تا کف های ناشی از موج ها ، مه و قطرات آب را به طور کاملاً واقعی خلق کرده بود . در این فیلم 90 شات وجود دارد که ب طور کامل توسط کامپیوتر خلق شده است ، یعنی از آب و کشتی گرفته تا بازیگران فیلم ، و جالب اینجاست که همه آنها کاملاً واقعی به نظر می رسند . برای بهتر شده جلوه های ویژه به خصوص خلق آب های خروشان ، آقای پرفسور جان اندرسون ( John Anderson ) متخصص علوم جوی و اقیانوس ها در دانشگاه ویسکانسین ـ مدیسون ( Wisconsin Madison ) همکاری نزدیک با زرگر پور داشت و با تحقیقاتی گسترده رفتار آب از موج های غول پیکر گرفته تا قطرات کوچک و مولکولی آن در موقعیت های مختلف ، توسط این دو مورد بررسی قرارگرفت. از جمله عواملی که مورد بررسی قرار گرفت ، می توان به چگالی و کشش سطحی آب ، اقسام مختلف موج ها ، مه ، باد ، مشخصات شناوری( Buoyancy ) و ... اشاره کرد . همکاری حبیب با شرکت ILM با مشارکت در ساخت فیلم های هویت بورن ( The Bourne Identify ) و نشانه ها ( Signs ) که هر دو در سال 2002 م اکران شدند، ادامه یافت . سال 2001 م همراه با موفقیت دیگر برای حبیب بود. در این سال او موفق به کسب عنوان افتخار آفرین استاد مایا ( Master of Maya ) شد . شرکت Alias در برنامه جدیدی قصد داشت که همه ساله افراد متخصص و بسیار حرفه ای در استفاده از نرم افزارهای مایا را به عنوان استاد مایا انتخاب کند . این حرکت در سال 2001 م آغاز شد که زرگرپور به همراه دیک بیالوچ ( Dirk Bialluch ) ، کریس لندرس ( Chris Landreth ) و نوبو تاکاهاشی ( Nobuo Takahashi ) توانست به عنوان یکی از چهار نفر برگزیده در اولین سال این برنامه باشد ، که بسیار حائز اهمیت است. او همکاری بسیار نزدیکی با شرکت Alias داشت و DVD های آموزشی برخی از محصولات نرم افزار مایا مخصوصاً در زمینه ذرات با توضیحات زرگرپور موجود است.

در سال 2002 م حبیب پس از 9 سال سرشار از موفقیت از شرکت ILM جدا شد و به صنعت بازی سازی روی آورد تا تجربیات خود را در این عرصه نیز به کار گیرد . مقصد او جایی نبود جز بزرگ ترین شرکت ناشر بازی در دنیا یعنی آلکترونیک آرتز( Electronic Arts ) یا همان EA Games و یکی از اولین پروژه های که حبیب بر روی آن کار کرد بازی NFS : Underground بود . این بازی با کمک حبیب و با انتقال حس سرعت به بازیبار به بهترین شکل ممکن ، به علاوه طراحی و جلوه های بصری فوق العاده زیبا توانیت پیشرفت بسیار زیادی نسبت به شماره های قبلی این سری داشته باشد و با استقبال فوق العاده بازیبارها در سراسر دنیا مواجه شود. از دیگر بازیهای که حبیب در ساخت و طراحی آنها مشارکت داشته می توان به NFS: Underground 2 , Harry Potter The Prisoner Of Azkaban, Batman’s Begins, 007: Everything or Nothing, NFS: Most Wanted اشاره کرد که در زمانی دیگر به آن می پردازیم .

حبیب زرگرپور علاقه زیادی به قدم زدن به در دنیای واقعی دارد ومعتقد است که که این کار مانند تجربیاتی است که انسان در کلاس درس به دست می آورد .او به مشاهده ساختمان ها ی واقعی که توسط انسان ها ساخته شده اند و بناهایی که به مرور زمان و به صورت طبیعی به وجود آمده اند می پردازد . به علاوه او اجسام مختلف را در آب و هوای گوناگون مشاهده می کند تا ببیند آنها در آب و هوای گوناگون چه سایه هایی ایجاد می کنند و آن ها را با هم مقایسه کند. او از تمام مشاهداتش در ساخت جلوه های ویژه الهام می گیرد .

افتخارات در شركت صنعت نور و جادو (ILM )

در سال 2002

Melbotwars :نبرد كردن مجازي روبات ها و شبيه سازي بدن سخت و در مايا به تحرك در آوردن . حبيب زرگر پور براي شركت ILM آن را طراحي و توسعه داده بود.

در سال 2000

فيلم طوفان _سرپرست جلوه هاي بصري .

گيرنده جايزه آكادمي انگلستان (بريتانيا) انجام بهترين كار در جلوه هاي بصري .

جايزه آكادمي نومينز براي انجام بهترين كار در جلوه هاي بصري .

در سال 1999

جنگ ستارگان _رويداد اول فانتوم مانس _سرپرست گرافيك رايانه اي .

در سال 1996

استار ترك_ اولين ارتباط- سرپرست گرافيك رايانه اي .

در سال 1996